نذري خونه عمه مهران
دختر قشنگ و خوب خودم خيلي دوستت دارم. دوست داشتم الان به سني بودي كه باهم ميرفتيم بيرون باهم پياده راه ميرفتيم و حرف ميزديم . تو از دوستات ميگفتي از اتفاقات پيش اومده در طول روز و من هم از كار و مشكلات و موفقيت هاي پيش روم تا بتونيم واسه هم كمكي باشيم عزيز دلم. من جز تو هيچ كس رو ندارم. تنها دلخوشي من تو زندگي براي زنده موندن و تلاش و به ترقي رسيدن فقط خودتي. از اين حرفا كه بگذريم به اين ميرسيم كه هفته پيش خونه عمه مهران نذري داشتن گوشت لوبيا. ما از صبح رفتيم اونجا خيلي باحال بود. پاي ديگ رفتيم هم زديم. با بچه ها بازي كردي.ماشالا خيلي شيطوني كردي. چند تا عكس از اونجا ازت گرفتم كه فقط بدوني كه خيلي ماهي که تو پست از آبان تا بهمن ...
نویسنده :
پريسا
16:01